روز دوم
ساعت 7 صبح بود که با صدای زنگ آلارم تلفن هتل برای صبحانه از خواب بیدار شدیم. خستگی سفر رفع شده بود و من و حسن قصد داشتیم امروز حسابی تفریح کنیم . اول رفتیم دوش گرفتیم و بعد لباس پوشیدیم و رفتیم برای صرف صبحانه .
من یک بلوز نخی سفید با یک جلیقه توری و یک شلوار مشکی ست کرده بودم، موهام را هم سشوار زدم و با یک آرایش خیلی ملایم بدون پوشیدن روسری آماده رفتن شدم؛ حسن میگفت خوشگل شدی و من لپام گل انداخته بود. حسن هم به خودش رسیده بود و دست منو گرفت و در حالی که من داشتم فیلمبرداری میکردم از اتاق بیرون رفتیم. . .
اتاقک آسانسور دیوار شیشه ای داشت و ما که اتاقمون طبقه نه بود زمان پایین رفتن نمای زیبای هتل از توی آسانسور برای ما دیدنی بود.
بعد از صرف صبحانه ( که شامل قهوه- نان شیرینی – شیر - نان برنجی- عسل – کره و مربا بود خود چینی ها زیاد قهوه یا چای برای صبحانه نمیخوردن و بیشتر از کرم یا برشتوک و چیزهای دیگه که ما نمیشناختیم میخوردن) رفتیم صرافی هتل و پولمون را که دلار بود با "یوآن" چنج کردیم.
اینجا لازمه توضیح بدم پول چین ژن مین بی یا " یوان " نام دارد که بانک خلق چین ان را منتشر می کنه. واحد اصلی پول یوان است و واحد فرعی آن "جیائو " و فن است. هر یک یوان برابر ده جیائو و هر جیائو برابر ده فن است. اسکناس های یوان چین شامل یک یوانی ، دو یوانی ، پنج یوانی،ده یوانی، پنجاه یوانی ، یک صد یوانی است و اسکناس های جیائو نیز یک ، دو ، پنج جیائو ست
همه همسفرها در لابی هتل جمع شده بودن و لیدر ایرانی که یک جوان تقریباً سی ساله به نام "رامین" با موهای ژل خورده که صاف چسبیده بودن به سرش و پیراهن رسمی مردهای پکن را پوشیده بود خودش را به ما معرفی کرد و برنامه امروز را برای ما توضیح داد.
در کنارش " لیسا" ایستاده بود که همش لبخند میزد و صبح بخیر میگفت حسن هم داشت با راهنمای دیگر ما که یک دختر چینی به نام "مری" بود صحبت میکرد من یادم اومد دوربین عکاسی را فراموش کردم بیارم و برگشتم به اتاق . . .